بدون شرح
بدون شرح
25 / 7 / 1392 ساعت 17:13 | بازدید : 299 | نویسنده : REZA | ( نظرات )

 

راز عشقـــــــ


روزی پسری عاشق دختری شد ....


پسر شبانه روز به فکر دختر بود و بزرگترین آرزویش این بود

که تا پایان عمر با آن دختر زندگی کند..

روزی علاقه اش را به آن دختر ابراز کرد


و با پذیرش دختر آنها تصمیم به ازدواج گرفتند .


اما پدر و مادر آنها به ازدواج آنها راضی نبودند دلیلشم سن کم

هر دو انها بود چون هر دو 20 ساله بودند.

پدر پسر به او گفت : پسرم تصمیمه تو از روی هوس و ارضای جنسیه

توست تو هنوز بچه ای .


پسر با عصبانیت پاسخ داد : به خالق عشق قسم من به تنها

 چیزی فکر نکردم همین موضوع هوس است ...


نمی گم موضوع غریضه جنسی بد است بلکه اونم جزوی از

عشق است اما نه تمام عشق ....


پدر باور کن حتی من اگر دختر بودم عاشق همین دختر می شدم

 حتی الان اگر از مردی ساقطم کنی باز هم تنها آرزوم سپری کردن

روزهام در کنار آن دختر هست .

چرا شما همه چیز رو قاطی هم می کنید مگه ما عشق مادر

به فرزند نداریم حتما که داریم اینکه نیاز به اثبات

ندارد عشق ما هم همینگونه است.

من از روی هوس عاشق نشدم به راستی نمیدونم از روی چی

عاشق شدم این راز بین دله من و خدای من است و من چیزی از
 آن نمی دانم




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
نویسندگان
نظر سنجی

پیشنهاد شما برای ما

خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 447
:: کل نظرات : 9

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 78
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 84
:: بازدید ماه : 1249
:: بازدید سال : 4094
:: بازدید کلی : 54978