|
15 / 6 / 1393 ساعت 8:56 |
بازدید : 243 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
یه بار با چندتا از همکارام و بچه هاشون رفته بودیم عروسی . دخترم(5 سالشه) کنار من نشسته بود،
دختر همکارم بهش گفت بیا کنار من با موبایلم بازی کنیم اونم رفت مشغول موبایل بازی شدن.
من دیدم جاش خالی شده به همکارم گفتم بیا پیش من بشین راحت تر بحرفیم. بعد 15 دقیقه گودزیلای
ما چشمش به همکارم افتاد که جاش نشسته یکدفعه با دادو بیداد اومد گفت زودباش از جام پاشو مگه خودت جا نداری ؟
همکار بیچاره دید اوضاع خرابه سریع رفت جای خودش نشستو گودزیلا همین اومد رو صندلی داد زد مامان جامو گرم کرده.... گودزیلای آبرو بره داریم؟!!!!!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 8:53 |
بازدید : 243 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
عاقا ديروز جاتون خالي كله ظهر داشتم از سركار برميگشتم سوار تاكسي شدم بعد يه
خانومي نسشت كنارم 3تا نون داغ توو پاكتم دستش بود حالا فكرشو كنيد تابستون داغ با نون داغ نه گذاشت نه برداشت نونارو گذاشت روي پاي منننننن!!!!!!!!!! يني آتيش گرفتم بهش گفتم حاج خانوم سوزونديم ككككككككككك بعد خيلي شيك و مجلسي برگشته ميگه اشكال نداره بذا تمرين بشه واسمون براي اون دنيا توو جهنم منم خيلي جدي و شيكتر از اون برگشتم گفتم خانوم من كه بهشتي هستم شمارو نميدونم ولي اگه ميخواي
تمرين كني الان ميتوني روي آسفالت دراز بكشي منم نوناتو ميذارم روت كه دوطرفه خاش خاشي تمرين كني ديگه توو كل مسير توو افق و عمود محو بود طرف بعله با همچين آدمايي شدين 70 ميليون
برچسبها:
جوک,جوک جدید,جدید ترین جوک ها,جوک های باحال,جوک خیلی خنده دار,چوک سرا,ضد ختر,ضد دختر جدید,خیلی ضد دختر, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 8:35 |
بازدید : 273 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
می دونی ضدحال چیه؟ میخوای بری دسشویی اونم از نوع فوق اضطراری,بعد یهو ایفون به صدا در میاد میری سمتش که
ببینی کیه بعد تلفن زنگ میزنه دیگه می مونی تو سه راهی:/…البته این وسط یه سری ادم بیخیال هستن
میگن گور بابای همشون بعد میرن راحت کارشونو انجام میدن خیلی هم شیک
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 8:30 |
بازدید : 326 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
دیدین تو این تبلیغا وقتی آخر شون زنه کارشون تو آشپزخونه تموم میشه بچه ها میدوئن میپرن تو بغل مامانشون؟؟
عاقا ما هم اومدیم اینکار رو بکنیم مادرمون ترسید همچین با لگد زد شیکمم با کمر رفتم تو دیوار مهره های شیش و هشتم از حلقم زدن بیرون و همونجا تو افق محو شدن!!!!!!!!!!!!
الانم این پستو از تو بیمارستان براتون میذارم :|
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|
|