|
16 / 6 / 1393 ساعت 8:47 |
بازدید : 300 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
عاقا تو خونه شما ها هم مامان بابا دقیقا نقش پت و مت رو بازی مکنن یا فقط تو خونه ما ابینطوریه?? اصن یه وضیه
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 8:34 |
بازدید : 328 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
دقت کردین وختی یه نفر میگه گوشیتو بده ی زنگ بزنم و شمام بگین شارژ نداره، زرتی میپرسه: شارژ پولی یا باتری؟؟؟!!!! من برم بازم دقت کنمو بیام!!! تا درودی دیگر، بدوروددد!!!!!
برچسبها:
اس ام اس,جوک دقت کردین,دقت کردین جدید,,جوک جدید"جدیدترین جوک ها,جوک های بی تربیتی,هل جوک,جوک های جهنمی,جوک های خنده دار و جدید,سایت جوک,جو کده,جوک پرسپولیسی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 8:26 |
بازدید : 239 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
مخ بعضیا علاوه بر اینکه تاب داره سرسره هم داره الاکلنگ چرخ و فلک هم داره حتی در بعضی موارد مشاهده شده ترن هوایی هم داره لامصب.. شهر بازیه لاکردار...!
برچسبها:
جوک جدید"جدیدترین جوک ها,جوک های بی تربیتی,هل جوک,جوک های جهنمی,جوک های خنده دار و جدید,سایت جوک,جو کده,جوک پرسپولیسی ضد دختر,ضد دختر جدید,ضد دختر باحال,ضد دختر جالب,ضد دختر عجیب, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 8:22 |
بازدید : 201 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
روزی ایوب و لقمان خواستند دقایقی با اینترنت ایران مشغول باشند. . . . . . . . . . .بعد از ده دقیقه ایوب صبرش را از دست داد لقمان هم ادبش را :|
برچسبها:
جوک جدید"جدیدترین جوک ها,جوک های بی تربیتی,هل جوک,جوک های جهنمی,جوک های خنده دار و جدید,سایت جوک,جو کده,جوک پرسپولیسی ضد دختر,ضد دختر جدید,ضد دختر باحال,ضد دختر جالب,ضد دختر عجیب, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 8:10 |
بازدید : 195 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
دیشب اب دماغم راه افتاده بود خیلیم خوابم میومد ابجیم کنار جعبه دستمال کاغذی نشسته بود سریع رفتم سمتش جای اینکه دستمال و از تو جعبه بکشم موهای این بدبختو کشیدم خوب شد جیغ زد هوشیار شدم وگرنه دماغمو با موهاش پاک میکردم!!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 8:6 |
بازدید : 215 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
دوستان میخوام نتیجه ی ازدواج فامیلی رو بهتون نشون بدم!! این خواهر ما تازه گواهینامه گرفته بود نشست پشت فرمون که بریم بیرون. حلال جوگیر شده بود با سرعت میرفت و ژست گرفته بود.بــــــــــــــــــــــــــــــــــــعد یه موتوری اومد کنارمون داد زد:خـــــــــــــــــــانوم خـــــــــــــــــــــــــانوم چرختون داره میچرخه!! این آبجی ما هم فکرد کرد در حین حرکت چرخ نباید بچرخه و محکم زد رو ترمز و پیاده شده داره چرخای ماشین رو نگاه میکنه!! هیچی دیگه بنده خدا موتوریه از شدت خنده رفت تو جدول خورد به درخت منم که کف ماشین فرش شدم از خنده!!حالا خواهرم از اون موقع خود درگیری گرفته!! حالا فهمیدین ازدواج فامیلی چقدر میتونه خطرناک باشه؟؟؟؟ نه واقعا" فهمیدین؟؟؟؟؟؟
فرستنده : **بادمجون سرخ کرده**
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 7:57 |
بازدید : 202 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
داشتم برای امتحان دانشگاه ، تو خونه تقلب مینوشتم ، خواهرم به مامانم به شوخی گفت : ببین داره چیکار میکنه ؟؟ تقلب مینویسه ...!!!! . مامانم موند چی بگه ، اومد تقلبو پاره کردو گفت : ما تو این خونه نماز میخونیم......!!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 7:54 |
بازدید : 180 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
(این خاطره رو بابام تعریف میکرد) بابام میگفت قبلنا یکی از دوستاش موتور داشته نشسته بوده رو صندلی کناره خیابون موتورشم اونجا پارک کرده بوده که سوییچم روش بوده حالا یه نفر داشته از اونجا رد میشده که مکالمه شون: یارو: اقا موتورتو میدزدنا دوست بابام: نه بابا چجوری میخان بدزدن خودم اینجا نشستم مواضبم یارو: ببین اقا اول میان اینجوری میشینن رو موتور (نشسته رو موتور) بعد سوییچو میچرخونن (سوییچو چرخونده) بعد میذزدنش (دزدیدتش) !! خیلیم شیک و مجلسی ^_^
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 7:52 |
بازدید : 180 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
یعنی اگه مامانه من 100 کیلو سیب زمینی هم سرخ کنه تا من بخوام یکی شو ور دارم میگه دست نزن کمه!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 7:50 |
بازدید : 187 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
عاغا تو دوران راهنمایی یه روز زنگ ورزش معلممون نیومده بود . اومدن سر کلاس بهمون گفتن اجازه میدیم برین تو حیاط ولی شیطونی نکنید . ماهم رفتیم تو حیاط ... منم که استاد دراوردن صدای گوسفند....اصن تو مدرسه همه منو از صدای گوسفند میشناختن... یهو تو حیاط از ته دلم گفتم بععععععععععععععععع بععععععععععععععععععععع که یهو دیدم دست یکی رو شونمه...برگشتم نگاش کردم یا خدا دیدم ناظممونه با لبخند وایساده داره منو نگاه میکنه...(به حق چیزای ندیده) منم که دس پاچه یهو ناظممون گفت : خوشم میاد هنوز زبون مادریتو فراموش نکردی... ناظممون :)))))))))) من :(((((((( زبان مادریم بچه هایی کلاسمون و ااااااااااااااافق....
فرستنده : ♣βλђλŖ♣
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 7:47 |
بازدید : 165 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
لنگ دمپایی چیست؟ . . . . . . . . اصطلاحی ست که پدر بنده به" تبلت "میگه !!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 7:44 |
بازدید : 189 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
عاغا تو دوران راهنمایی یه روز زنگ ورزش معلممون نیومده بود . اومدن سر کلاس بهمون گفتن اجازه میدیم برین تو حیاط ولی شیطونی نکنید . ماهم رفتیم تو حیاط ... منم که استاد دراوردن صدای گوسفند....اصن تو مدرسه همه منو از صدای گوسفند میشناختن... یهو تو حیاط از ته دلم گفتم بععععععععععععععععع بععععععععععععععععععععع که یهو دیدم دست یکی رو شونمه...برگشتم نگاش کردم یا خدا دیدم ناظممونه با لبخند وایساده داره منو نگاه میکنه...(به حق چیزای ندیده) منم که دس پاچه یهو ناظممون گفت : خوشم میاد هنوز زبون مادریتو فراموش نکردی... ناظممون :)))))))))) من :(((((((( زبان مادریم بچه هایی کلاسمون و ااااااااااااااافق....
فرستنده : ♣βλђλŖ♣
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 7:41 |
بازدید : 193 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
زندگی مثل فوتبال می مونه! وقتی جلوتو گرفتن و چاره ای نداری پاس میدی... اما در حقیقت اونی که بیشتر پاس میده برنده ست...!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
16 / 6 / 1393 ساعت 7:37 |
بازدید : 195 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
"بخدا من مسافرکش نیستم " من با دوستم داشتیم تو جاده میرفتیم.. ی آقایی با خانومش کنار راه بودن سوارشون کردم سکوت فضای ماشین رو گرفته بود داشتم پیش خودم فکر میکردم ک باید از یارو چند کرایه بگیرم (خوشحالم بودما) چند کیلومتر ک رفتیم یدفه ی صدا شنیدم یارو: بفرمایید آقا.......... من:بدون اینکه ب عقب نگاه کنم گفتم: قابل نداره آقا، بخدا قابل نداره.... دیدم دوستم ترکید... برگشتم عقب دیدم یارو داره شکلات تعارف میکنه... "شانس آوردم چپ نکردیم"
فرستنده : پسر بد
برچسبها:
جوک,جوک جدید,جدید ترین جوک ها,جوک های باحال,جوک خیلی خنده دار,چوک سرا,ضد ختر,ضد دختر جدید,خیلی ضد دختر, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 9:27 |
بازدید : 142 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
یادش به خیر اون قدیما سر ظهر تو چله تابستون تو ترافیک شیشه پیکان رو میدادیم بالا تا به ماشینای کناریمون بفهمونیم ماشین ما کولر داره! چیه؟
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 9:24 |
بازدید : 160 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
دیروز تو اشپز خونه داشتم شام میپختم مامانم پایین اپن رو مبل نشسته بود یهو برگشت گفت زهرا چی داری میپزی واس شام؟ گفتم: مٌ.... گفت:کوفت و مدرسان شریف،کم از دست این تبلیغاتش میکشیم تو ام هی میگی مدرسان شریف،مدرسان شریف گفتم:مامان میخواستم بگم مرغ دارم میپزم گفت:الهی قربون دختر خوشگلم برم ببخشید مامان اخه دیگه این تبلیغاتش خیلی رو اعصابمه(همون لحظه بابام اومد تو) بابا:زهراجون دخترم تو داری شام میپزی؟ من:بله باباجون بابا:حالا چی گذاشتی؟ من: مدرسان شریف( د فرار) خخخخخخخخ
فرستنده زهره خانم از مرودشت
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 9:21 |
بازدید : 199 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
عیدی نشسته بودیم کنار هم دور همی خیلی بودیم یه سری فامیل داریم من بهشون می گم عمو ولی نمی دونم چه کاره مونن! خلاصه با دختر ها و پسرها حرف می زدیم که با آخرش ما چه نسبتی با هم داریم عموم و بابام شروع کردن توضیح دادن بابام توضیحاتش تموم شده بود من همچین یه ذره هنگ بودم گفتم یهو بگو من چنارم تو هم بابامی سکوت جمع رو فرا گرفت! اخرش هم پسرعموم قانعمون کرد که ما فامیلیم!
برچسبها:
جوک,جوک جدید,جدید ترین جوک ها,جوک های باحال,جوک خیلی خنده دار,چوک سرا,ضد ختر,ضد دختر جدید,خیلی ضد دختر, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 9:18 |
بازدید : 170 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
موس کامپیوتر تو حلقم اگه دروغ بگم عاغا خواهر کوچیکم تازه دو سالشه کلا فقط کلمه های بابا و مامان و دروغگو و اشغال و چند تا کلمه ی ساده ی دیگه رو بلده بگه عاغا یروز اومدم بهش گفتم بازی میکنی با گوشیم گفت اره گفتم رمزشم بلدی گفت به تو چه گفتم بی ادب گفت اشغال گفتم تو اینارو از کی یاد گرفتی گفت بابا و مامان گفتم بی تربیت گفت خفه شو گفتم دیگه داداشت نیستم گفت دروغگو!!!!!!!!! یعنی تا حالا اون جور ضایع نشده بودم بخدا تازه یاد گرفته بود درست صحبت کنه هنوز چطوری اینارو کنا هم چیده بود به کنار به خدا گودزیلا اینان
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 9:15 |
بازدید : 251 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
به تعدادی جانورشناس ماهر برای توجیه رفتار بعضی ها نیازمندیم !!!! . . . . . روانشناسی دیگه جواب نمیده ......!!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 9:9 |
بازدید : 226 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
(خاک برسرت برو ببین نصف لنگ توئه ولی چه درامدی داره) چیست؟؟ . . . . . واکنش پدر بنده وقتی ازمطب یه دکتر جوون میاد که خیلیم طول کشیده نوبت شه خطاب به شخص خودم!!! اصن داستانیه!!!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 8:56 |
بازدید : 243 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
یه بار با چندتا از همکارام و بچه هاشون رفته بودیم عروسی . دخترم(5 سالشه) کنار من نشسته بود،
دختر همکارم بهش گفت بیا کنار من با موبایلم بازی کنیم اونم رفت مشغول موبایل بازی شدن.
من دیدم جاش خالی شده به همکارم گفتم بیا پیش من بشین راحت تر بحرفیم. بعد 15 دقیقه گودزیلای
ما چشمش به همکارم افتاد که جاش نشسته یکدفعه با دادو بیداد اومد گفت زودباش از جام پاشو مگه خودت جا نداری ؟
همکار بیچاره دید اوضاع خرابه سریع رفت جای خودش نشستو گودزیلا همین اومد رو صندلی داد زد مامان جامو گرم کرده.... گودزیلای آبرو بره داریم؟!!!!!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 8:53 |
بازدید : 244 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
عاقا ديروز جاتون خالي كله ظهر داشتم از سركار برميگشتم سوار تاكسي شدم بعد يه
خانومي نسشت كنارم 3تا نون داغ توو پاكتم دستش بود حالا فكرشو كنيد تابستون داغ با نون داغ نه گذاشت نه برداشت نونارو گذاشت روي پاي منننننن!!!!!!!!!! يني آتيش گرفتم بهش گفتم حاج خانوم سوزونديم ككككككككككك بعد خيلي شيك و مجلسي برگشته ميگه اشكال نداره بذا تمرين بشه واسمون براي اون دنيا توو جهنم منم خيلي جدي و شيكتر از اون برگشتم گفتم خانوم من كه بهشتي هستم شمارو نميدونم ولي اگه ميخواي
تمرين كني الان ميتوني روي آسفالت دراز بكشي منم نوناتو ميذارم روت كه دوطرفه خاش خاشي تمرين كني ديگه توو كل مسير توو افق و عمود محو بود طرف بعله با همچين آدمايي شدين 70 ميليون
برچسبها:
جوک,جوک جدید,جدید ترین جوک ها,جوک های باحال,جوک خیلی خنده دار,چوک سرا,ضد ختر,ضد دختر جدید,خیلی ضد دختر, ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 8:35 |
بازدید : 274 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
می دونی ضدحال چیه؟ میخوای بری دسشویی اونم از نوع فوق اضطراری,بعد یهو ایفون به صدا در میاد میری سمتش که
ببینی کیه بعد تلفن زنگ میزنه دیگه می مونی تو سه راهی:/…البته این وسط یه سری ادم بیخیال هستن
میگن گور بابای همشون بعد میرن راحت کارشونو انجام میدن خیلی هم شیک
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
15 / 6 / 1393 ساعت 8:30 |
بازدید : 327 |
نویسنده :
REZA
| ( نظرات )
|
دیدین تو این تبلیغا وقتی آخر شون زنه کارشون تو آشپزخونه تموم میشه بچه ها میدوئن میپرن تو بغل مامانشون؟؟
عاقا ما هم اومدیم اینکار رو بکنیم مادرمون ترسید همچین با لگد زد شیکمم با کمر رفتم تو دیوار مهره های شیش و هشتم از حلقم زدن بیرون و همونجا تو افق محو شدن!!!!!!!!!!!!
الانم این پستو از تو بیمارستان براتون میذارم :|
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|
|